95-12:عیدانه...

ساخت وبلاگ
خیلی وقته که میخواستم یه پست جدید بذارم اما از بس سرم شلوغ بود

نشد که بنویسم.

هرسال تو اسفند درمورد خونه دل تکوندن مینوشتم.از اینکه یه سری از آدما رو

از زندگیم واسه همیشه حذف میکنم یا برعکس اضافه میکنم.

از اینکه بعضی از اخلاقای خودمو تغییر میدم و با تغییراته جدیدم به سمت هدفی

که برای سال جدیدم درنظر گرفتم پیش برم(شبیه نامگذاری های اول ساله آقا)

خلاصه که هر سال این موقعا یه ارزیابی کامل و جامع میکنم.امسالم خیلیارو حذف

کردم وخیلی چیزارو درخودم تغییر دادم و میخام حرکت کنم به سمت هدف جدیدم

امسال80درصد از خودم راضی بودم.

هر سال این موقع تولدمه و معمولن حس خوبی نسبت به تولدم ندارم اما امسال

که با روز مادر یکی شده تولدم،حال و هواشو دوس دارم.

سال 95از نظر شخصی و خانوادگی واسم تقریبا سال آروم و بی دردسری بود

اما واسه مردمم امسال سال مرگ بود.خیلیا از بین ما رفتن که شاید واسه رفتنشون

خیلی زود بود،انگار تورم و گرونی و حجم وام وقسط به سمت عزراییل جان هم رفته بود

وعزرایل جان مجبور شده دوبله سوبله اضافه کار وایسته امسالو ک خرجش دربیاد.

ولی خب مرگی بیشتر از همه تحت تاثیرم گذاشت و هنوزم فکرشون اذیتم میکنه

مرگ آتشنشای مظلوم و حادثه برخورد قطار شهرما با قطار مردم تبریز بود.حادثه ای

که144نفر کشته داشت اما تلویزیون در اخبارای مختلف آمار مرگ رو40تا46اعلام

میکرد و حتی یه بار به طور قطع نگفتن چندنفر.

بگذریم گفتنه اینا دردی رو دوا نمیکنه.

امیدوارم اگه بدی ازم دیدین ازم بگذرین.خونه دلتون گرم،آخره سالتون شاد.

امیدوارم سال جدید برای همتون پراز شادی و دلخوشی و برکت باشه.

ممنون میشم موقع سال تحویل یه گوشه چشمی هم بمن داشته باشین

عیــــــــدتون مـــــبارک دوستای گلم

برچسب‌ها: یادداشت های گمشده

کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 0:26