14

ساخت وبلاگ

امشب منو خانم کوچولو تنهاییم

میم برای انجام کاری صبح ساعت۵ونیم رفته قم والان

دنباله ماشینه که برگرده ودر بهترین حالت فک کنم۴ونیم

صبح بشه تابرسه و از اونجایی که من استرسی هستم تا

برسه همش نگرانشم.خانم کوچولو یک ربعی هست خوابیده

امروز صبح بعداز چندماه بردمش پارک نزدیک خونه وحسابی

کیف کرد وکلن امروز بردمش تفریح جاهایی که دوس داره تا

دلتنگ باباش نشه.

با اینکه همیشه عاشق اسفند وحال وهواش بود ولی امسال

اصلا دوسش ندارم،هواش پر از بوی غمه،نه خودم نه اطرافیانم

نه مردم،هیچکسی دل ودماغی برای اومدن بهار نداره،حال

هیچکس خوب نیست،کاش معجزه ای بشه،دلم لک زده واسه

یه خنده از ته دل،واسه یک لحظه چشم روی هم گذاشتنه بدون

دغدغه واسترس و خیلی چیزای دیگه که بعضیاش بین همه ما

مشترکه،باهمه ی اینا بازم خداروشکر،همیشه بهش امیدوارم

چون باهمه ناشکریام وغرزدنام بازم حواسش بهم هست.

کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 18:04