مهمان ویژه۲

ساخت وبلاگ

بهش گفتم باشه ورفتیم

توراه بهش گفتم خب چی میخواستی بگی؟

گفت ماپارسال سه روز خونمون روضه گرفتیم.

گفتم خب آره امسال روز سوم رو موکب گرفتیم دیگه

گفت آره ولی من میخوام یه روضه دیگم خونمون بگیریم

گفتم نگو که میخوای روضه بگیری وشهید گمنام بیاری

توخونه؟!گفت دقیقا همین کارو میخوام بکنم،جاخوردم

ویه لحظه ساکت شدم،بهش گفتم چجوری آخه؟خیلی

داستان داره بعدم من میترسم یه اتفاقی بیفته گرفتارشیم

گفت نه نگران نباش حضرت زهراکمکمون میکنه،گفتم حالا

که اینطوره منم دلم میخوادخانمارو هم بگم ولی جا نمیشن

گفت میشن گفتم نه اینجوری زنا معذبن،بعدم اگه فردا بگیریم

همه میگن چرایهویی شده ودوروز زودترخبرندادی؟گفت هرکی

گفت بگو یه مهمون ویژه داریم بخاطراون نشد زودتر بگم.خلاصه

رفتیم خونه ومن ک دلم بود خانماهم باشن رفتم درخونه همسایم

وبهش جریان رو گفتم،مژگان(همسایمون)خودش حوزه درس خونده

و وقتی بهش گفتم از ذوقش نمیدونست چه کنه،گفت واقعا سعادت

میخواد تجربه همچین جریانی،بهش گفتم حالا که موافقی به

همسرتم بگو وبه من زودتر خبربده،خلاصه اوکی دادوگفت توروخدا

کاری کن خونه ماهم بیارن وگفتم باشه،خلاصه میم

با مسولین صحبت کردوصبح روز بعد(دیروز)ساعت ده ونیم

اوکی شد ومن تا ظهر داشتم زنگ میزدم وتوضیح میدادم

ک بخاطر مهمون ویژمون اینجوری یهویی شده،همه میگفتن

کیه گفتم نمیشه بگم ساعت۵ونیم اینجا باشین که حسرتشو

بعدانخورین،اکثرن فک میکردن یه مداح معروف یا امام جمعه

شهرمونه،فقط آبجیم درست حدس زده بود

خلاصه ساعت یه رب به۶شهید گمنام اومد و وقتی

بقیه دیدنش خیلی تعجب کردن و چقدر خوشحال شدن و دعامون

کردن که به مراسم دعوتشون کردیم،خواهرشوهرم گفت

قشنگترین سوپرایزی بودک دیدم

برای هممون حس عجیبی بود،هرچند که من چهارمین بارم

بود که توی این چندروزشهید گمنام رو از نزدیک میدیدم

ولی خب زیارت شهید گمنام آرامش عجیبی به آدم میده

تو اون لحظات به یادخیلی ها بودم از بابام گرفته تا دوستام

،وقتی شهید از خونه ما رفت بیرون بردیمش خونه مژگانشون

وبعد هم مهمون ویژمون رفت وحسو حال خودمون ومهمونا

وصف نشدنی بود،شهدا همیشه پراز حس خوب وکلی هم

حاجت میدن،ان شاءالله این حس وحال نصیب همتون بشه

وحاجت روابشین.

چون این حس وحال رو خیلی دوس داشتم وخاص بود واسم

خواستم اینجا ثبت بشه،ببخشید ک بازم طولانی شد.

کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1402 ساعت: 15:45